سوگندسوگند، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

یکی یه دونم

وباز هم سرما خوردگی

خدایا نمیدونم کی این مریضی ها از خونه ما دور میشن من که دیگه کم اوردم دارم دیوونه میشم بازم سوگند خانم سرما خوردن البته این دفعه دخترم تقصیری نداشت  شب چله از امیر حسین پسر داییش گرفت و اینجوری بدبختیای من شروع شد .تب و ابریزش و سرفه و خلاصه هر چی فکرشو بکنی و ما روز اربعین به دنبال دکتر بودیم و شما رو بردیم کلینیک سلامت کودک از شانس بد ما یه دکتر بد اخلاقی بود واست دارو نوشت چند روز دارو هاتو دادم دیدیم تبت پایین نیومد دوباره بردیمت دکتر گفت احتمالا دوباره عفونت گرفتی همراه با سرما خوردگی اونم واست دارو نوشت با چند تا امپول الهی بمیرم تو این مدت اینقدر امپول زدی تا میریم امپولتو بزنیم همینکه وارد مطب میشیم شروع میکنی گریه کردن میدونی ق...
12 دی 1392

اربعین

به یاد کربلا دل‏ها غمگین است دلا خون گریه کن چون اربعین است اربعین حسینی برشما تسلیت باد                         ...
2 دی 1392

دومین شب یلدا

بچه ها خبر خبر شب یلدا شده باز *** ننه سرما دوباره برمیگرده از سفر *** بابا امشب خریده آجیل و یه هندونه *** مامان مهربونم فال حافظ میخونه *** ننه جون کنار من میشینه قصه میگه *** همه با هم دور هم میره تا سال دیگه               ...
1 دی 1392
1